بیا تا دست خالی بر نگردم ...
کویر تشنه شده قلبم ای سحاب بیا تمام زندگی بی تو شد سراب، بیا
هزار جمعه گذشت و نقاب نگشودی به جان فاطمه این جمعه بی نقاب بیا
مباد آنکه بیایی و مرده باشم من شتاب کن که اجل میکند شتاب، بیا
گذشت عمر و ندیدم تو را به بیداری کرامتی کن و یک شب مرا به خواب بیا
گناه من ره دیدار برویت بسته تو بهر دیدن من از ره ثواب بیا
غروب جمعه شده بی تو روزهای دلم به صبح جمعه من همچو آفتاب بیا
به دردهای به حیدر نگفته ی زهرا به ناله های سحرگاه بوتراب، بیا
به سینه ای که شکست از سم ستور به صورتی که شدازخون سرخضاب بیا
بیا یابن الحسن دورت بگردم ، بیا تا دست خالی بر نگردم .
آخرین نظرات